هری پاتر
لیا پاشو ! لیا پاشو ! این کلمات نگذاشت که لیا حرف اخر ان مرد را بشنود._پاشو .پاشو لیانامه داری! لیا با شنیدن کلمه ی نامه دو متر به هوا پرید!و بعد از این که حالش جا امد پرسید من که کاملا و 100% به تو اطمینان می دهم که این هم یکی از شوخی های بی مزه ی دیوید است!چون لیا همین دیروز بود که نامه ای به دست او رسیده بود که او را به اتاق زندانی ها را هنمایی می کرد و هربار هم کتک مفصلی از دیویدودارودسته اش خورده بود و نمی دانست که ایا این هم یکی دیگر از شوخی های بی مزه ی دیوید است یا نه!