پيامهاي ارسالي
+
فصل يک شروع کار ليا ي جوان از ساعت شش صبح بود. او حتي نمي دانست که ر اينده چه سرنوشتي در انتظر اوست. در جايي که همه ي بچه ها با هم برابر بودند چه کسي فکر مي گرد که دختري به نام ليا پاتر مسير تاريخ را عوض کند؟ خوب اميد وارم خوشتون اومده باشه
+
ليا پاتر
سلام من تازه اين وبلاگ را راه اندازي کرده ام من شخصيتي جديد به داستان هري پاتر اضافا کرده ام به نام ليا پاتر خواهر هري پاتر و داستان و ماجراي جالبي ساخته ام من هر هفته با بار داستان و يک بار عکس مي گذارم اين شما و اين لياپاتر